نقد و بررسي ادله و نظرات فقهاء در رويت هلال
شیخ محمدی دایکندی شیخ محمدی دایکندی

مقدمه

هر انسان حق دارد عقيده خود را صحيح و يا غلط بيان كند ولي حق ندارد ضمن بيان انديشه خود به انديشه و عقيده ديگران و يا با مقدسات آنان توهين نمايد، يا مورد تحريف و افترا،  قرار دهد.

بنابراين و مجرد انديشه و اعتقاد يا تغيير آن و يا ابراز آن و يا اطلاع از انديشه و تفكر ديگران، حق هر انساني است، اما با هيچ يك از عناوين كيفري: ارتداد، توهين، فساد، افتراء و مانند آنها مربوط نخواهد بود.

اميد است اين مقاله ناقص سبب شود تا محققين علوم اسلامي در جهت وحدت اسلامي دست بكار شده تا در اين موضوع خاصي رؤيت هلال چون گذشتگان تلاش ورزند كه انشاءالله با حفظ حريم فقه پوياي محمدي شايد يكپارچگي جهان اسلام در سايه لواي عدالت و امامت قدمهاي استواري را بر مبناي نظام توحيدي برداشته باشيم.

لازم است حكم استهلال و اعلام رويت هلال و كيفيت آن را حتي المقدور مورد بررسي و تحقيق قرار داد. لذا قبل از همه بايد نظريه علماء و صاحبان فتوي را براي روشني اين موضوع بيان داشت اميد است براي اهل خرد و مومنين مقوله رويت هلال حتي الامكان روشن گردد.

1ـ نظريه اول؛ ميرزايي قمي قول علامه حلي (ره) را در غنايم الايام نقل مي كند كه استهلال در شب اول ماه شعبان و رمضان واجب است. ليكن علامه در كتاب ديگرش (تحرير) تصريح به وجوب كفايي كرده است.

به هر صورت مبناي استهلال بر اين است كه در قبال روزه هاي خود مومنين احتياط كنند. در سنن ترميزي صفحه 228 از پيامبر روايت شده است كه حساب هلال شعبان را براي رمضان داشته باشيد نيز روايتي كه از امام باقر (ع) از رسول اكرم (ص) نقل كرده است . (تذكره الفقها ج6 ص 120) هر كس به طور عمد روزه اي از غير ماه رمضان را به اين ماه ملحق سازد به خدا و من ايمان نياورده است.

از اين روايت معلوم مي شود كه روزه؛ در اول رمضان و افطار در روز عيد، واجب است پس لازم است كه شناخت وقت آن دو نيز واجب باشد. زيرا علاوه بر روايت براي تائيد قول خود، از مقدمه اي واجب كمك گرفته است.

در اين موضوع، بسياري از فقها به سخن علامه در تذكره خرده گرفته است از جمله مقدس اردبيلي در كتاب مجمع الفوايد و البرهان جلد 5 ص 303

و ميرزا ابوالقاسم ابن حسن گيلاني (قمي) در كتاب جامع الشتاب ج 4 مي فرمايد: از آنچه گفتيم ظاهر شد ضعف قول علامه در تذكره كه فعل واجب و ترك حرام موقوف است به استهلال ، پس استهلال مقدمه واجب است. در صورتي كه، اجتباب در شبهه محصوره در جايي است كه حرام محقق الحرمه در خارج موجود باشد.

اين شبعه زماني پيش مي آيد كه شب آخر شعبان و رمضان احتمال به دخول ماه نو باشد و حال آنكه در اين موضوع واجب و يا حرام وقوع نيافته تا اجتناب و ارتكاب از آن لازم باشد. از اينكه در چنين موارد قائده اصل، عدم خروج ماه از تحت الشعاع كه ماه سابق به حال خود باقي است.

اما صاحب عروه سيد كاظم يزدي مي فرمايد: فحص از ثبوب رويت هلال و عدم آن واجب نيست و عمل به استصحاب و چون بقاي شهر و يا بقاي وجوب صوم مانع ندارد؟

زيرا جواز عمل و استصحاب در موضوعات، جستجواش شرط نيست بلكه، در شب يا روز سي ام از ماه شعبان جايز است به مقتضاي استصحاب روزه نگيرد كه شك كند امروز آخر شعبان است يا اول رمضان . نتيجه سخن اين است كه استهلال در شب اول شعبان و اول رمضان واجب نيست. اما قول به استهلال كه واجب كفايي و يا عيني از باب مقدم صوم باشد اين نظريه ضعيف است.

خلاصه اينكه: فتواي علامه را ، شهيد اول در كتاب دروس و كاشف الغطا در باب آداب صوم اينگونه آورند: رويت هلال در شب اول رمضان و اول شوال كه مورد شك است مستحب است نه واجب. بلكه رويت در همه ماهها مستحب است بويژه ماههايي كه داراي رجحان باشد از موارد نيست كه تبليغ در تكليف شرعي واجب بود تا ابد تكليف استمرار داشته باشد.

 به فرموده امام صادق (ع) بر مومن واجب است مومن را نصيحت كند وسائل الشيعه ج16 ص 381 براي اينكه نصيحت و ارشاد مومن به مصالح دين و دنيايش بهترين نوع ارشاد است از طرفي ديگر سكوت عالم در جايي كه ارتكاب موضوع بر فاعل به دليل جهل وي كه حرمتش فعليت ندارد، حرام نيست مگر در جائيكه ما از خارج بدانيم فعل مكلف از امور مهمي است كه شارع در هيچ شرايطي راضي به ارتكاب آن نيست.

مانند: كسي كه گمان كند زيد مهدور الدم است و يا مي خواهد با زني ازدواج كند كه آن از محارم آن باشد . در اين صورت اعلام براي جاهل واجب است.

اما در مورد بحث ما رويت هلال، از امور مهم شمرده نمي شودتا رويت هلال براي شخص جاهل اعلام گردد. بالاخره ناگفته نماند مجتهد و مقلد ، در اين موضوع با يكديگر تفاوتي ندارد. تا براي مرجع تقليد كه رويت هلال را براي مقلدش و غيره اعلام كند كه امروز عيد است و يا عيد نيست.

سوال اينكه : براي بيرون رفت از شبهه اي كه ايجاد شده است چه بايد كرد؟

بناء ، قبل از همه راه هاي ثبوت هلال را بررسي كنيم.

1ـ اينكه خود انسان ماه را ببيند، كه علامه حلي مي فرمايد: بر كسي كه هلال رمضان را ديده واجب است روزه بگيرد. اگر چه جز او كسي ديگر نديده است در اين موضوع پيش از علامه و بعد از او برخي فقهاء اين نظريه را تصريح كرده اند. (شيخ طوسي المبسوط) ج1

2ـ شياع، كه عده اي بگويد ما هلال را ديده ايم و يا بين مردم شايع شود تا از اين راه براي شنونده اطمينان حاصل گردد. در اين مورد ملامحمدباقر سبزواري و علامه در تذكره و محقق در شرايع با هم اختلاف نظر دارند. لكن علامه در كتاب منتهي حصول علم را معتبر دانسته كه اين قول صحيح تر است(نسبت به ديگر اقوال) چون ثبوت هلال منوط به حصول علم است بدون اينكه عدد خاصي معتبر باشد. (كفايه الاحكام ج1)

3ـ يا دو مرد عادل اظهار نمايد كه در شب ماه را ديده ايم اما اين حجت است در اين مورد صدوق و ابوالصلاح، هر كدام نظريه خويش را دارند ليكن اين اختلاف مربوط به مختلف بودن ظاهر روايتهايي است كه در اين مساله وجود دارد .

اما، شيخ مفيد، سيد مرتضي ، علامه و ابن ادريس اين قول را نپذيرفته اند كه با شهادت دو مرد عادل هلال به طور مطلق ثابت مي شود چه آسمان صاف باشد چه ابري.

ليكن سلار بر اين نظر است. كه با شهادت يك مرد عادل اول ماه رمضان پذيرفته مي شود و با اعلام آن روزه واجب مي گردد.

در صورتيكه علماء معاصر ما چون گلپايگاني، امام خميني (ره)، شهيد صدر و ابوالحسن اصفهاني در اين مورد هر كدام نظريه فقهي خويش را ارائه كرده اند. اما از فتواي بزرگان درباره شهادت و بينه، اين را در مي يابيم ، كه استفاده از بينه براي ثبوت هلال بايد توجه داشت كه شاهدها در تعريف رويت هلال، آنچه را كه مشاهده كرده اند با يكديگر اختلاف نداشته باشند. و الا اعتبار به سخن آنها نخواهدبود.

4ـ يكي از راهها براي اتمام ماه شعبان و رمضان اين است: گذشت سي روز از هلال ماه شعبان و يا گذشت سي روز از هلال ماه رمضان، در صورت اول، روزه واجب مي شود. در صورت دوم شكستن روزه واجب مي گردد. البته ناگفته نماند، گذشت سي روز از ماه شعبان و رمضان بين شيعه و سني اختلاف نيست بلكه عده اي اين را از  ضروريت دين دانسته اند.

5ـ حكم حاكم شرع راجع به اول ماه: اگر حاكم حكم به ثبوت هلال نمايد، و روزه براي عموم مسلمانان واجب است و بر مكلف واجب است به حكم حاكم عمل كند . اما ظاهر سخن اصحاب، وجوب عمل بر طبق حكم حاكم معتبر است لكن بعضي بزرگان افزوده اند: رويت حاكم شرع به تنهايي كافي است با المقابل بعضي از فضلا، حكم به عدم وجوب كرده است و لازم دانسته اند كه خود شخص بايد از شاهدها بشنود. (الحدايق الناظره، ج13)

اما شهيد اول در كتاب دروس الشرعيه ج1 اين نظريه را قبول كرده است كه قول حاكم به تنهايي براي ثبوت هلال كافي است  در اين قبال صاحب جواهر (جواهر الكلام ج6) اظهار نظر نموده است كه ظاهراً هلال ماه به حكم حاكم ثابت مي شود در صورتي كه مستند به علم او باشد؟

بدليل اطلاق روايت هاي كه دلالت بر نفوذ حكم حاكم دارند. اما سيد كاظم يزدي (عروه الوثقي ج1) ثبوت هلال را به حكم حاكم مي داند. در صورتيكه به شياع ظني استناد كرده باشد و حال آنكه علامه در كتاب (منتهي) فرموده است كه شياع ظني حجتي ندارد و شياع با قيد افاده علم پذيرفته مي شود كه شياع مفيد علم باشد اما آيت الله خميني و صاحب عروه ، حكم حاكم را در ثبوت هلال موثر مي داند كه خطايش و خطايي كه بدان استناد كرده معلوم نباشد (تحرير الوسيله ج1)

خلاصه مطلب، اكثر فقهاي معاصر شيعه مي گويد: حكم حاكم شرع به اول ماه ثابت مي گردد اما راجع به شيا، اگر ثبوت هلال منوط به حصول علم شود بدون اينكه عدد، معين شده باشد در اين صورت تفاوت ـ بين مسلمانان اعم از صغيرو كبير، زن يا مرد در رويت هلال كه خبر دهنده از رويت هلال مي باشند. نيست، مورد تائيد است كفايه الفقهيه ج1.

 

نظريات آيات عظام در افق

آيت الله خميني در كتاب تحريرالوسيله ج يك و فاضل لنگراني جامع المسائل ج1 سيد محسن حكيم منهاج الصالحين سيد ابوالحسن اصفهاني وسيله النجاه ج 1 اين حضرات اتحاد افق و نزديك بودن دو نطقه به يكديگر را شرط مي دانند لذا، فقهايي كه اتحاد در افق را شرط مي دانند به عنوان قول مشهور ياد مي شود.

 آيت الله خوئي در منهاج الصالحين، ميرزاجواد تبريزي و ملا احمد نراقي در كتاب مستند الشيعه ج 10 اين حضرات نزديك بودن دو نقطه و اتفاق در افق را شر نمي داند . اما نه اينكه بطور مطلق رويت هلال در هر نقطه اي از زمين را براي ساير مناطق كافي مي داند بلكه هر كدام از آنها قيدي نهاده اند . مثلاً، خوئي و تبريزي مي گويند: اگر در شهري اول ماه ثابت شود و شهرهاي ديگر چه دور باشند و چه نزديك ، چه در افق متحد باشد يا نه ؟ نيز ثابت مي شود.  اما به شرط اينكه در يك شب مشترك باشد و لواينكه اول شب براي يكي از آنها و آخر شب براي ديگري باشد. اما آيت ا... گلپايگاني مي گويد: بعيد نيست كفايت رويت در يك شهر براي شهر ديگري لكن احتياط ترك نشود.

اما شهيد اول در دروس الشرعيه فرموده : احتمال دارد كه با ديدن هلال در بلاد مشرق، در بلاد مغرب، هلال ثابت شود هر چند از يكديگر دور باشند در اين صورت قطع داريم كه اگر مانع نباشد در بلاد مغرب نيز ديده مي شود لكن سبزواري در كفايه الاحكام ج1 پس از نقل شهيد اول مي گويد: اين مساله پيش من داراي اشكال است . اما برخي از علماء چنين تصريح كرده اند كه در حال عكس ثابت نمي شود. يعني ثبوت رويت هلال در بلاد غربي براي بلاد شرقي كافي نيست.

در لسان روايات حكم حاكم

قبل از همه لازم به ذكر است در لسان روايات منظور از حاكم چه كسي است؟ حاكم عبارت است از  امام، خليفه،سلطان والي، يا امير كه دخل و تصرف در همه امور داشته باشد و امام علي (ع) هم امام بوده و هم امير و  هم حاكم كه اين القاب و شئونات از هم جدا نبوده اند از آنجايي كه اگر والي را در منطقه تعيين مي كردند، آن والي در قلمرو  حكومت خودش هم قاضي بوده و هم والي و هم امير و فرمانده جنگ بوده در  عين حال امامت جماعات و جمعه واعياد را در صورت لزوم به عهده داشته است.

از اين جا است كه در روايات مشاهده مي كنيم كه افطار و اجراي مراسم اعيادبه عهده امام بوده است در صورت كه واژه امام در اين مورد امام معصوم نيست. با وصفي كه مصداق اتم و اكمل در روايات امام معصوم است اما نمي شود جغرافياي صدور روايات را در زمان خواص متوقف كرد. اگر چه اين گونه از عناوين در صدر اسلام براي حاكم استفاده مي شده است از اين منظر، آيت الله منتظري اشاره اي دارد (كتاب البدر الزاهر ص53) روشن است كه سياست كشورداري و تامين و تدبير امور اجتماعي در اسلام ، كه از امور معنوي و شئون كه مربوط به ابلاغ احكام و ارشاد مردم است جدا نبوده و از قرن نخست ظهور اسلام سياست آميخته با دينداري بوده و از شئون آن، به حساب مي آمده است لذا رسول خدا (ص) خود شخصاً به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و مسلمانان نيز در اختلافات به آن حضرت مراجعه مي كردند پيامبر خدا (ص) براي مناطق مختلف حكام و قضاتي را نصب مي كردند و ماليات اسلامي از قبيل خمس و زكات را از مردم مي گرفتند  بعد از آن حضرت اين روش را خلفا ادامه داده و نيز امام علي (ع) بعد از آن حضرت به حكومت ظاهري دست يافت خود شخصاً به حل و فصل امور مسلمين مي پرداخت و براي مناطق مختلف كه  زير لواي حكومت اسلامي بودند حكام و قضات را نصب مي كرد و از طرفي حكام و قضات در آغاز شخصاً در مراكز ارشاد مثل مساجد و غيره به تدبير امور مي پرداختند لذا امام مسجد امير مردم نيز بوده كه بعد از گسترش امور اجتماعي و پيچيدگي جامعه در كنار هر دارالعماره (مقام ولايت) مسجد بناء مي كردند. سيره بر اين قرار گرفته بود كه خلفاء و امراء شخصاً نماز جماعت، جمعه و عيد را برقرار مي كردند حتي به تدبير حج مي پرداختند ، زيرا اين عبادات چهار گانه (جمعه و جماعات عيد و حج) اضافه بر عبادي بودن مشتمل بر جهات سياسي نيز هستند كه در غير آنها يافت نمي شوند.

بنابراين واژه امير به والي و امام اشاره به شئون مختلف يك حاكم دارد كه يك حاكم داراي شئون گوناگون بوده در عين حال متصدي اعياد، جمعه و جماعات نيز بوده است.

حتي جهت سامان دهي حاجيان اگر خود شركت نداشتن اميرالحاج تعيين مي كرده است.

و از طرفي اگر مشاهده نماييم در قرآن واژه امام عموميت دارد اعم از معصوم و غير معصوم ، عادل و غير عادل را نيز شامل مي شود . لذا روايات نيز داراي كاربرد عموميت دارد كه از آنها معاني چون حاكم، امير، سلطان و والي هم استفاده مي شود.

 

حكم حاكم در لسان روايت

1ـ از امام محمدباقر (ع) روايت شده است اگر دو شاهد پيش امام شهادت دهند كه ماه را ديده اند اگر قبل از ظهر گواهي داده باشند امام فرمان افطار و برگزاري نماز عيد را صادر مي كند اگر بعد ازظهر گواهي داده باشند كه ماه را ديده اند اما دستور افطار را در آنروز صادر كرده اما نماز عيد را صبح روز بعد با مردم به جماعت برگزار مي كند. (وسائل الشيعه جلد 7 ص 199) در اين روايت براي امام اختيار و فرصت را جهت تصدي امور مسلمين قائل شده است كه با قيام بينه مبني بر رويت هلال فرمان افطار و برگزاري عيد را امام صادر مي نمايد.

2ـ حديث ديگر از امام صادق (ع) نقل مي كند: در وقتيكه اميرالمومنين علي (ع) رئيس جمهوري ايالات متحده اسلامي در كوفه بود در يكي از ماههاي رمضان مردم 28 روز روزه گرفتند همين كه هلال ماه شوال رويت شد و مردم به محضر حضرت گواهي دادند امام بر منادي دستور دادند كه به مردم اعلام كند، ماه رمضان 28 روز بوده و يك روز از اول ماه رمضان روزه گرفته نشده است بنابراين قضائي آن روز را بجاي آورند. (وسائل الشيعه ج8 ص 214)

3ـ از عيسي بن ابي منصور نقل مي كند كه در خدمت امام صادق (ع) بودم در روزيكه معلوم نبود اول شوال است يا آخر رمضان آن حضرت به غلامش فرمود برو پيش حاكم، روزه است يا نه؟

غلام رفت و بعد از جستجو برگشت و براي امام گفت كه حاكم روزه ندارد امام (ع) دستور داد غذا آوردند و ما هم با او مشغول خوردن غذا شديم. (من لايحضره الفقيه ج2 ص79) در اين روايت عمل حاكم معيار براي افطار در روز شك بين آخر رمضان و اول شوال قرار گرفته است با اينكه عده اي اين روايت را حمل بر تقيه كرده اند، اما براي مدعاي ما قابل استناد است، چون ما درصدد بيان مرجعيت حاكم و امير براي اعلام عيد و اول شوال هستيم و اين روايت الزاماً مراجعه به حاكم را ثابت مي كند اگر چه زمان صدور حديث، حمل بر تقيه شده باشد. به علاوه اگر امام درصدد تقيه بود لزومي نداشت كه شرايطي براي خود فراهم كند كه مجبور به تقيه شود چون غلام خود را فرستاد كه برود تحقيق كند كه آيا حاكم روزه است يا نه؟

و حال آنكه براي امام كافي بود كه اما در خانه بنشيند و افطار نكند و از طرفي جواز افطار را صادر نكند و خود با جمعي غذا نخورد.

بالاخره از اين روايات اين گونه استفاده مي شود كه مساله روز عيد و پايان ماه رمضان و حتي اعلان آغاز ماه رمضان همه در اختيار حاكم مسلمين است. چون مسلمانان در زمان پيامبر و اميرالمومنين با آنان مراجعه مي كرده اند و ائمه دين اعلام عيد و برگزاري مراسم عيد را حق مسلم خود مي دانستند از آنجاييكه امام به يكي از روات كلام خويش بنام عبدالله ابن زبيان مي فرمايد: اي عبدالله در هيچ روز عيدي براي مسلمين چه قربان و چه فطر نيست مگر اينكه همواره در آنروز آل محمد (ص) اندوهشان تازه مي شود مي پرسد چرا امام فرمود: براي اينكه آل محمد (ص) مي بيند كه حقشان در دست ديگران است (وسائل الشيعه، ج5، ص136)

از جملات امام اين استفاده مي شود كه مراسم اعياد از شئون حاكم شرع (امام) بوده چون در اين ايام تبريك و تهنيت مسلمانان با امامشان مي باشند و آنان محور اين امور بوده و مسلمانان اين امور را ترك نكردند بلكه از محوريت ائمه كنار رفته اند و ديگران در محوريت واقع شده اند لذا امام محمدباقر (ع) ناراحتيش از اين جهت بوده است.

 


 

سيره مسلمانان راجع به حكم حاكم

علاوه بر رواياتي كه بيان شد حكم حاكم براي اعلام روز عيد فطر ريشه در عصر پيامبر اسلام دارد و از طرفي در مباني فقهي ما سيره يكي از منابع استنباط احكام شرعيه به شمار مي آيد همانطوريكه بيان شد برقراري نماز عيد و جمعه و اعلان روز عيد يا اول ماه مبارك رمضان، ائمه معصوم (ع) اگر مشكلي نداشتند و آن را منع نمي كردند بلكه نسبت به برگزار كنندگان كه از شايستگي برخوردار نبودند مخالفت و اعتراض داشتند. زيرا آنها را غاصب اين مقام مي دانستند. لذا هر زمانيكه براي برقراري اعياد فرصت پيدا مي كردند همانند زمان رسول الله و اميرالمومنين علي (ع) مراسم را برگزاري نماز مي نمودند لذا سيره مسلمين بر اين معني دلالت دارد كه اعلام نماز عيد را در محوريت حاكم انجام مي داده اند از اينجا است كه آيت الله حكيم در كتاب مستمسك العروه الوثقي ج8 ص461 مي فرمايد : مسلمانان در گذشته در مسئله افطار و اعلام عيد به حاكمان زمان خود كه متولي اين امور بودند مراجعه مي كردند جاي هيچ گونه درنگ نبوده و در آن هيچ شك وجود ندارد چه اينكه بناي مسلمانان عصرصدور اين روايات اين نبوده است كه مسئله روزه و افطار به غير حكم حاكم باشد تا اينكه خودشان ببيند و يا دو شاهد گواهي بدهند بسنده كند تا هر كسي با قيام بينه و يا اينكه خود ببيند ترتيب اثر بدهد، و اگر دو شاهد برايش گواهي ندارد.

و يا خود نديده باشد ترتيب اثر ندهد بلكه بناء مسلمانان به اين بوده اند كه در اين امور به واليان و متصديانشان كه عبارت از حاكمان يا قاضيان باشند مراجعه مي كردند و به حكم آنان ترتيب اثر مي دادند اين مسئله به قدري روشن است كه كمترين تامل و تحليل براي آن كافي است در غير اينصورت جامعه مسلمين دستخوش هرج و مرج مي شود. كه امروز نمونه اش را در جهان اسلام به وضوح مشاهده مي كنيم.

 

مقام حكم حاكم از ديدگاه فقهاء

يكي از راه هاي اثبات روز عيد فطر يا اول ماه حكم حاكم جايگاه خواص خود را در ميان فقها در طول تاريخ داشته از اينكه بعضيها (فقها) حجت و اعتبار بينه را مشروط به حكم حاكم دانستن لذا حكم حاكم از نظر فقها معتبر است و بايد بر آن ترتيب اثر داد.

از جمله نظريه شيخ يوسف بحراني در كتاب حدائق ج13 ص258 مي فرمايد عده اي از فقها تصريح كرده بر اينكه اعتبار گواهي دو شاهد عادل بر روئيت هلال مشروط به حكم حاكم بر طبق آن نيست بلكه اگر دو شاهد عادلي هلال ماه را ببينند اگر چه پيش حاكم گواهي ندهند از اعتبار برخوردار است و واجب است بركسي كه آن گواهي را شنيده و شاهدان را، عادل مي داند در مورد روزه و يا افطارش ترتيب اثر بدهد.

لذا مطلب درست همين است كه ظاهراً در اين مطلب هيچ اشكالي نيست. لكن سخن در اين است كه آيا ترتيب اثر به حكم حاكم واجب است اگر چه مكلف خود از دو شاهد نشنيده باشند.

پس لازم است علاوه بر آن از خود شاهدان نيز شهادتشان را بشنود؟

ظاهراً فقها همان نظر اول را معتبر دانسته يعني ترتيب اثر دادن به حكم حاكم اگر چه مكلف خودش از دو شاهد نشنيده باشد بلكه بعضي ها گفته اند كه رؤيت حاكم به تنهايي كافي نيست كه حكم به افطار كند. از كلام اصحاب استفاده مي شود كه حكم حاكم حجت است چه خود حاكم ماه را ديده باشد و يا دو شاهد عادل گواهي به رؤيت هلال بدهند لذا در هر دو صورت حكم حاكم از نظر همه فقها معتبر است بايد به آن ترتيب اثر داد.

در اين موضوع آيت الله حكيم مي فرمايد: حكم حاكم در تعيين روز عيد و يا اول ماه چيزي است كه از ظاهر عبارات اصحاب و فقها بدست مي آيد و اين خود در واقع نوعي ادعاي اجماع بر حجيت حكم حاكم است. ايشان عقيده دارد كه مقتضاي تنزيل از كلام در مقبوله عمر ابن حنظله استفاده مي شود كه حكام و قضات از شئون معصومين (ع) بوده از جمله حكم به رؤيت هلال مي باشد كه ايشان اين ديدگاه را با سيره مسلمين در طول تاريخ تأييد مي كند (مسلمانان در اين مسأله به بينه اكتفا نمي كرده اند بلكه به واليان امر مراجعه مي نمودند) مبناي اساسي فتوي ايشان اين است كه سيرة مسلمانان جهت استقرار وحدت و پرهيز از هرج و مرج و اختلاف بين مردم در روز عيد مي باشد لذا در اين موضوع مي فرمايد: در اينگونه امور به واليان امر مراجعه نشود جامعه دچار هرج و مرج مي گردد.

و آيت الله خميني و سيد كاظم يزدي و سيد محسن حكيم و فاضل لنكراني، راجع به نفوذ حكم حاكم، هر كدام شان نظريه خويش را دارند كه به جاي خودش مراجعه شود.

حاصل كلام و نظريات فقها در مورد گستردگي حكم حاكم، اين استفاده مي شود كه محدودة حكم حاكم عام است، شامل همه افراد جامعه حتي علما و مراجع نيز مي شود پس حكم حاكم مطلق است فرق بين مقلد و غيرمقلد در اجراي حكم حاكم نيست. همانگونه كه حجيت حكم حاكم در قضاوت (اجراي مصوبات حكومتي) مطلق است نيز بر همه مردم نافذ است (تفصيل الشرعيه ص 260)

 

امور عامه در نظريه آقايان چيست؟

مراد از امور عامه، اموري است كه جنبه عمومي دارد با سرنوشت توده مردم در ارتباط است مانند: اداره سياسي، جنگ و دفاع، فرمان صلح، عزل و نصب مقامات كشوري و لشكري و سرپرست حجاج بيت الله الحرام و اعلام عيد و برگزاري نماز عيد فطر و قربان كه همه اين موارد از امور عامه است و در اختيار حاكم مسلمين است.

پس هر گونه اختلاف و تشتت در فلسفه و حكمت نظام اجتماعي و اعلام اعياد از سوي حاكم و يا شارع مقدس آسيب به وحدت مسلمين مي رساند. به مصداق سخنان امام رضا(ع): اگر كسي بپرسد چرا روز فطر را روز عيد قرار داده است؟ گفته مي شود براي اينكه مسلمانان در اين روز اجتماعي داشته باشند تا گرد هم آيند و دسته جمعي به سوي خدا روي آورند و خدا را به خاطر نعمتهايش حمد و سپاس گويند. يعني روز عيد روز گردهم آيي (قدرت سياسي خويش را مسلمانان اعلام بدارد) روز افطار كردند. روز پرداخت زكات، روز رغبت، روز درخواست حوايج و روز تضرع به درگاه خداوند است. پس از اين، فهميده مي شود مسأله اعياد و بالاخص عيد فطر، آميخته است به مسايل، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي كه مردم و حاكم با هم ارتباط تنگاتنگي دارند سؤال اينكه: آيا اين حكومت ها (چه عادل و يا فاجر) با وحدت بدست مي آيد؟ و يا با تشتت و اختلاف، امورات مردم سازماندهي مي گردد؟

در خاتمه، آنچه كه از مطالب بزرگان استفاده شد باز هم ما را متقاعد نمي كند، چون موضوع رؤيت هلال از شبهه موضوعيه خارجيه است. پس در جهت رؤيت هلال تفاوت بين حاكم و مردم و مرجع تقليد و مقلد نخواهد بود. بايد همه شخصاً ماه را رؤيت كنند طبق آن مطالب پنجگانه كه قبلاً بيان شد.

و از طرفي نماز عيد فطر و برگزاري آن در مذهب شيعه مستحب بوده و افطار در آن روز واجب مي باشد و روزه گرفتن در آن روز حرام است با وضعي كه در موضوع رؤيت هلال نظريه تمام علما و صاحبان فتوي را بررسي كنيم اجماع، ثابت نمي شود. بالمقابل در اين موضوع روايت در حد تواتر بدست داريم كه رأي و نظر حاكم و يا مرجع تقليد، براي ما حجيت نخواهد داشت بلكه به عنوان شاهد به رؤيت هلال مورد تأييد است. چون قبلاً عرض شد كه رؤيت هلال از شبهة موضوعيه است نه شبهه حكميه هر يك راجع به رؤيت هلال قطع پيدا كند براي خودشان حجت است نه ديگران بالاخره از نظريات حضرات آنچه بدست مي آيد مشكلات فراواني وجود دارد نمونه اش در طي چند سال اخير بين شيعيان كه در روز عيد فطر پيش آمده، جاي بسيار تأسف است با وجود ادلة شرعي تاكنون نتوانسته مشكل امت اسلامي را حل و فصل نمايد.

روي اين ملاحظات در عيد فطر سال 85 آيت الله خامنه اي راجع به اين موضوع مهم ملي و اسلامي در ايران نسبت به اصل اين قضيه صحه گذاشت و فرمود: هر كدام از حضرات آيات طبق حجت خويش عمل نموده اين اظهار نظر براي كساني كه آگاهي از مبناني فقهي دارند بسيار كار ساده و آساني است.

در خاتمه اينكه چند نظريه براي رؤيت هلال وجود دارد:

1ـ نظريه اول: برخي از مراجع عظام در زمان معاصر بر اين باورند، چنانچه ماه در هر نقطه اي از نقاط زمين رؤيت شود بر ساير مناطق و لو دوردست در افق از هم باشد كفايت مي كند. اما عده اي از مراجعين بر اين باور است كه در هر نقطه اي از كشور ماه رؤيت شود براي مردم همان كشور معتبر است اما برخي از مراجع معاصر، عقيده بر اين دارد رؤيت هلال در يك كشور، براي ديگر نقاط آن كشور معتبر نمي باشد. بلكه محدوده بسيار كوچكتري از كشور را از نظر افق شرط مي داند.

نظريه دوم: برخي از آيات عظام معاصر رؤيت هلال را با ابزار نجومي از قبيل تلسكوپ و دوربين هايي كه در اين موضوع اختراع شده است كافي مي داند. اما با لمقابل بعضي از اين حضرات عظام اين را كافي ندانسته اند اظهار مي دارند كه مقلدين قبل از تشخيص، موضوع خارجي آن، لازم است از نظر تقليد، تكليف خود را مشخص نمايد. چون ناگزير است طبق رأي مرجع تقليد خويش عمل نمايد.

نظريه سوم: آنچه كه از روايات متعدد، كه دو شاهد عادل نسبت به رؤيت هلال شهادت بدهند اين امر كفايت از رؤيت هلال دارد. ولو اينكه گمان برخلاف آن باشد مگر اينكه اطمينان بر خطاي آن داشته باشيم.

با وصفي كه رؤيت هلال ماه شوال جنجال هايي را در طي چند سال اخير در پي داشته است اما با توجه به اهميت موضوع و ضرورت وحدت مسلمين اين نارسايي ها اميد است يك روزي حل گردد. از اينكه امكانات امروزه براي استهلال در سطح اين كره خاكي موجود است و كارشناسان برجسته علوم ديني و نجومي مي توانند براي رؤيت هلال استفاده نمايد. كه رؤيت هلال را در آسمان يك كشور كه هم افق با كشور ديگري است به طور قطع اعلام بدارد. شرعآً كه رؤيت هلال از شبهه موضوعيه بوده، بهترين راه به ثواب اين است. بخاطر وحدت مسلمين استناد به حديث روايت عيسي ابن ابي منصور: اعلام روز عيد توسط حاكم اسلامي اعلام گردد. آنچه كه به نظر مي آيد اين موضوع يكي از شئونات حاكم اسلامي است.

در پايان:

گذشته از همه نظريات فقهي كه استدلال بر رويت هلال شده اند اما در اين موضوع روايات زياد و مختلف براي ثبوت هلال داريم .

الف: برخي از روايات از نظر حكم اطلاق دارند كه رويت هلال اختصاصي براي شخص مكلف ندارد.

1ـ في خبر ابي العباس: الصوم للرويه والفطر للرويه.

2ـ في خبر محمد ابن الفضل: صوموا للرويه و افطرو للرويه.

3ـ في خبر ابن خالد الواسطي: صوموا لرويته و افطروا لرويته.

4ـ في صحيفه منصور بن حازم: صم لرويه الهلال و افطرو لرويته.

5ـ في جر عبدالله بن سنان: لا تصم الا للرويه

ب: برخي از روايات مختص براي مكلف است كه خودش شخصاً بايد هلال را رويت نمايد.

1ـ في صحيحه الحلبي: اذا رايت الهلال فصم و اذا رايته فافطر.

2ـ في صحيحه محمد ابن مسلم: اذا رايتم الهلال فصوموا و اذا رايتموه فافطروا.

3ـ في صحيفه عبدالرحمن بن ابي عبدالله : لا تصم الا تراه.

ح: برخي از روايات دائره اش وسيع است دلالت دارد بر تمام موارد مربوط به شهود و شياع كه مفيد علم است و يا اعلام رويت هلال از شئون حاكم اسلامي بوده لذا در مورد رويت هلال اخبار زياد موجود است كه به اصل منابع اين روايات مراجعه شود.

 

راه حل قضيه چيست؟

آنچه تاكنون بيان شد، نقل قول اقوال حضرات آيات عظام بود و نيز حتي المقدور رواياتي كه در موضوع رويت هلال در كتب معتبر در حد توان بدست آمد ارائه گرديد.

اما طبق روايات ائمه معصومين و سيره مسلمين، وحدت بين امت اسلامي از اوجب واجبات است كه اين نظريه مطابق به بسياري از خواسته هاي بزرگان دين اسلام دارند.

به خاطر جلوگيري از تشتت و پراكندگي وحدت جامعه اسلامي لازم است كه رويت ماه بدستور حاكم اسلامي اعلام گردد. چه اينكه افراد و اشخاص كه داراي سليقه هاي مختلف مي باشند به آساني دست از مواضع خود بر نمي دارند لذا براي جلوگيري از چنين خودسري هايي كه باعث اختلاف و تشتت بين امت اسلامي مي شود حكم حاكم در اين مورد معيار در ثبوت هلال خواهد بود. درغير اينصورت براي حل علمي رويت هلال در هر كشوري كه داراي قوانين و ضوابط خاص خود را از نظر حكمراني دارند لازم است شورايي كه مركب از فقهاء و دانشمندان داير گردد تا بالاتفاق در روند استهلال و اعلام ثبوت هلال نظريه خويش را اعلام بدارند.

لذا آنچه را كه حضرت آيت الله مكارم شيرازي ، در اين بار پيشنهاد فرموده اند به صواب نزديكتر است:

ما معتقديم مشكل رويت هلال با شورا حل خواهد شد اگر نمايندگان از دفتر مراجع (شايد در ايران منظور باشد) دفتر مراجع در شب عيد فطر كنار هم بنشينند و اطلاعات رسيده به دفاتر از سراسر كشور (ايران) را به همديگر ارائه دهند . و از تشكيلات رهبر انقلاب (خامنه اي) براي رويت هلال كه بسيار وسيع و پيشرفته است كمك بگيرند، مي توان به يك نظر واحد رسيد (از اينكه) در اصل، رويت هلال از موضوعات مي باشد فقيه (مرجع تقليد) مجبور به فتوا نيست. به طور كلي مي توان در بعضي مسائل ، مثل اتحاد افق و جو از رويت هلال ماه را با چشم مسلح فتوي بدهد. ولي نمي تواند تعيين موضوع كند (قبلاً عرض شد كه موضوع رويت هلال از شبهه موضوعيه است كه در رويت هلال بين مرجع تقليد و مقلد فرقي نيست) بنابراين در اين گونه موارد اگر شورا به اتفاق نظر رسيدند ، نعم المطلوب والا اكثريت، قريب به واقع دارد، آناني كه به اين اطلاعات معتقد نباشند مي توانند سكوت كنند و سكوت در اينگونه موارد خلاف شرع و وظيفه نيست و در نتيجه اتحاد بين مردم پيش مي آيد. (افق حوزه ص 3)

بالاخره، اگر چه وحدت سياسي بين حكام كشورهاي اسلامي از محالات است اما اين عدم وحدت متاسفانه تاثير منفي را در بين امت اسلامي گذاشت در صورتيكه دشمنان اسلام در داخل كشورهاي اسلامي و بيرون از كشورهاي اسلامي و يا يكايك از ممالك محلي (منطقه) را محاصره كرده اند كه رفع اين مظلوميت و مشكلات و گرفتاري ها جز با حفظ وحدت كه از اوجب واجبات است بدست نخواهد آمد به اميد چنين روزي .

با احترام ـ من الله التوفيق 28 رمضان سال 1386

 

ماخذ و منابع:

1ـ اصفهاني سيد ابوالحسن                           ـ وسيله النجاه

2ـ بحراني يوسف                                       ـ حدايق الناظره چاپ اول

3ـ ترميزي محمد ابن عيسي                          ـ سنن ترميزي چاپ اول

4ـ حكيم سيد محسن                                   ـ منهاج الصالحين چاپ سوم

5ـ حرعاملي محمدابن حسن                          ـ وسايل الشيعه ج سوم

6ـ خميني سيد روح الله الموسوي                   ـ تحرير الوسيله چاپ نجف

7ـ خوئي سيد ابوالقاسم                               ـ منهاج الصالحين چاپ 22

8ـ شيخ صدوق محمدابن علي                       ـ من لايحضرهالفقيه

9ـ شهيد اول محمدابن مكي                          ـ الدوس الشريعه چاپ دوم

10ـ سبزواري محمدباقر                              ـ كفايه الاحكام چاپ اول ج2      

11ـ طوسي محمدابن حسن                         ـ المبسوط چاپ اول

12ـ علامه حلي حسن ابن يوسف                ـ تحرير الاحكام الشرعيه چاپ اول

13ـ قمي ميرزا ابوالقاسم                           ـ جامع الشتات و غنايم الايام

14ـ مقدس اردبيلي                                  ـ مجمع الفائده والبرهان

15ـ منتظري حسينعلي                             ـ البدر الزاهر = تقريرات والافق

16ـ مكارم شيرازي ناصر                        ـ افق حوزه

17ـ نجفي محمدحسن                             ـ جواهر الكلام ، چاپ اول، ج15

18ـ نراقي ملااحمد                                 ـ مستند الشيعه

 

 


October 15th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي